جدول جو
جدول جو

معنی زیان آوردن - جستجوی لغت در جدول جو

زیان آوردن(چَ / چِ زَ کَ دَ)
تلف کردن. خسارت دیدن. تباه کردن:
خاکپای خاک بیزان بوده ام تا گنج زر
کرده ام سود ار بهین عمری زیان آورده ام.
خاقانی.
بچین زلف تو چشمم ز راه دریابار
ببوی سود سفر کرد و بس زیان آورد.
کمال اسماعیل (از آنندراج).
- بزیان آوردن، تلف کردن. تباه کردن. فاسد و خراب کردن. در هم ریختن: تا در آن شهر غله و دیگر اسباب خریدندی و به زیان آوردندی به آب و آتش و در چاه ها ریختن. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 57). می گفت عمر عزیز بزیان آوردم. (کلیله و دمنه). گفت ای خداوند آن هر دو نظامی معربدند و سبک مجلس ها را به عربده برهم شورند و بزیان آرند. (چهارمقالۀ نظامی). گفت فرامرز را ندیدم ندانم چگونه است اما بهرام منافق است و اندیشه می کنم کار بزیان آرد. (تاریخ طبرستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چین آوردن
تصویر چین آوردن
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاد آوردن
تصویر یاد آوردن
به خاطر آوردن، به یاد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیام آوردن
تصویر پیام آوردن
منتقل کردن پیام کسی به دیگری، پیام گزاردن، پیام رساندن، برای مثال گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه تا که گزارد پیام (سعدی - لغت نامه - پیام گزاردن)
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
پیغام گزاردن. رساندن سخنی یا نامۀ متضمن گفتاری از کسی بدیگری. پیام آوریدن:
یارب از فردوس کی رفت این نسیم
یارب از جنت که آورد این پیام. ؟
سعدی.
تا پای مبارکش ببوسم
قاصد که پیام دلبر آورد.
سعدی.
نسیم سبزه و بوی ریاحین
پیام آورده از خسرو به شیرین.
؟
لغت نامه دهخدا
(زَ وَ)
جمع زبان آور:
زبان آورانی که وقت شتاب
کلیچه ربودندی از آفتاب.
نظامی.
زبان آوران را بتو بار نیست
که با مشعله گنج را کار نیست.
نظامی.
نگویمت چو زبان آوران رنگ آمیز
که ابرمشک فشانی و بحر گوهرزای.
سعدی.
نگفتند حرفی زبان آوران
که سعدی نگوید مثالی بر آن.
سعدی (بوستان).
زبان آوران رفته از هر مکان
تضرع کنان پیش آن بیزبان.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ چَ / چِ کَ دَ)
سرپیچی کردن. عصیان کردن:
که یارد آمد پیش تو از ملوک به جنگ
که یارد آورد اندر تو ای ملک عصیان.
فرخی.
هرکه برتافت عنان از تو و عصیان آورد
از در خانه او دولت برتافت عنان.
فرخی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
زنهار خواستن. رجوع به امان شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
به تنگ آوردن. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری). عاجز کردن. بستوه آوردن. زله کردن.
لغت نامه دهخدا
رساندن پیغامی (کتبی یاشفاهی) تبلیغ رسالت پیغام گزاردن: بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را از آن پیغمبر خوبان پیام آورد مستان را. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایمان آوردن
تصویر ایمان آوردن
باور کردن گرویدن اعتقاد یافتن به گرویدن به
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بجان آوردن
تصویر بجان آوردن
بتنگ آوردن، کشتن قتل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کین آوردن
تصویر کین آوردن
انتقام کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بخاطر آوردن آنچه رافراموش شده است فرا خاطر کردن، بخاطر آوردن کسی را چیزی یاشخصی فراموش شده را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاد آوردن
تصویر یاد آوردن
((وَ دَ))
به خاطر آوردن، متذکر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیاد آوردن
تصویر بیاد آوردن
تداعی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
Harmfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
dommage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
madhara
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
zararlılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
有害
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
נזק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
유해성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
bahaya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
हानिप्रदता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
вредность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
schadelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
daño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
dannosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
prejudicialidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
危害
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
szkodliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
шкодливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
Schädlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
อันตราย
دیکشنری فارسی به تایلندی